واقعا جای تعجب نیست که ایسی میاکه طراح مورد علاقه استیو جابز بود.
مردی که پشت یونیفرم شخصی آقای جابز از یقههای یقهپشت مسخره مشکی، که در 5 آگوست در سن 84 سالگی درگذشت، از همه جهات پیشگام بود – اولین طراح خارجی که در هفته مد پاریس (در آوریل 1974) به نمایش درآمد. اولین طراحانی که مدتها قبل از وجود این اصطلاح با هنرمندان و طرفداران “لباس راحتی” همکاری کردند. اما درک و قدردانی او از فناوری و اینکه چگونه میتوان آن را با دیدگاه زیبایی شناختی برای ایجاد ابزارهای جدید و اغواکننده استفاده کرد، بود که آقای میاکه را متمایز کرد.
قبل از اینکه پوشیدنی ها وجود داشته باشند، قبل از اینکه ژاکت های متصل شوند، قبل از اینکه کفش های کتانی با چاپ سه بعدی و توری برش لیزری وجود داشته باشد، آقای میاکه بود که مرزهای نوآوری مواد را برای پل زدن گذشته و آینده پیش می برد. او قهرمان اصلی فناوری مد بود.
این کار در سال 1988 با تحقیقات آقای Miyake در مورد پرس حرارتی آغاز شد، و اینکه چگونه می توان از آن برای ایجاد لباس هایی استفاده کرد که به عنوان پارچه دو یا سه برابر بزرگتر از حد معمول شروع می شد، که سپس بین دو ورق کاغذ فشرده می شد و به یک ماشین صنعتی وارد می شد. که آن را به شکل چینهای لبهی چاقو در میآورد، که به نوبهی خود تبدیل به لباسهایی میشد که هرگز چروک نمیشد، صاف نمیافتاد یا نیاز به بستهای پیچیده داشت. تا سال 1994، این لباسها خط تولید خود را تشکیل میدادند که به نام آنها شناخته میشد پلیسه لطفا (بعداً به یک نسخه لباس مردانه تبدیل شد، Homme Plissé): مهندسی مجدد پارچههای کلاسیک یونانی ماریو فورتونی به چیزی هم کاربردی و هم به طرز عجیبی سرگرمکننده.
به این ترتیب ادامه یافت: آزمایشی انجام شد که شامل یک تکه نخ پیوسته بود که به یک ماشین بافندگی صنعتی وارد میشد تا یک تکه پارچه با درزهای داخلی ایجاد شود که اشکال مختلف لباس را نشان میداد – که به نوبه خود میتوانست به دلخواه پوشنده بریده شود و در نتیجه حذف شود. ریزه های تولیدی معروف به A-POW (یک تکه پارچه)، این مجموعه در سال 1997 معرفی شد، دههها قبل از اینکه «ضایعات صفر» به ندای روشن جنبش مد مسئول تبدیل شود.
و سپس وجود داشت 132 5، که آقای میاکی اولین بار در سال 2010 (پس از اینکه از مسئولیت های روزمره خود عقب نشینی کرد اما همچنان با برند خود درگیر بود) شروع به کار کرد. این دستگاه با الهام از کار دانشمند کامپیوتر جون میتانی، شامل اقلام مسطح در چین های پیچیده اوریگامی بود که برای ایجاد قطعات سه بعدی روی بدنه باز می شد. این مجموعه با همکاری تیم تحقیق و توسعه داخلی آقای میاکی که در سال 2007 تأسیس شد و با نام Reality Lab شناخته می شود، توسعه یافت. (این نام – که نباید با بخش آزمایشگاه های واقعیت متا اشتباه شود، اگرچه احتمالاً پیشرو آن است – بعداً برای یک فروشگاه خرده فروشی در توکیو نیز استفاده شد.)
قطعاتی از همه این خطوط در حال حاضر در مجموعه موزه هایی مانند موزه هنر متروپولیتن، موزه هنرهای مدرن، موزه ویکتوریا و آلبرت و موزه هنر شهرستان لس آنجلس. آنها فوق العاده هستند – مجسمه های نرمی که با بدن شکل می گیرند و حرکت می کنند – اما چیزی که آنها را منحصر به فرد می کند این است که آنها نه فقط به عنوان چیزهای زیبا بلکه به عنوان راه حل هایی برای نیازهای روزمره تصور می شدند (یک ارزش اساسی میاکه اهمیت “لباس برای زندگی” بود) . و به این صورت عمل کردند.
اینجاست که یقه یقه اسکی مشکی وارد می شود. به هیچ وجه جالب ترین لباس آقای میاکه نبود. حتی ممکن است پیش پا افتاده ترین او باشد. اما اصول بنیانگذاری او را تجسم میدهد و به عنوان دروازهای عمل میکند که هر کسی که علاقه خاصی به مد ندارد میتواند برای کشف جهان میاکه قدم بگذارد. آقای جابز همین کار را کرد.
در واقع، تصادفی نیست که قرار گرفتن خود آقای جابز با آقای میاکه از طریق فناوری صورت گرفت. یا همینطور بنیانگذار فقید اپل به والتر ایزاکسون، زندگینامه نویس خود گفته است.
مطابق با کتاب آقای ایزاکسون, “Steve Jobs,” آقای جابز مجذوب ژاکت یکنواختی بود که آقای Miyake برای کارگران سونی در سال 1981 ساخته بود. ساخته شده از نایلون ریپس استاپ بدون یقه، شامل آستین هایی بود که می توان زیپ آن را باز کرد تا ژاکت را به جلیقه تبدیل کند. آقای جابز آن را دوست داشت و آنچه را که نشان می داد (پیوند شرکتی) آنقدر دوست داشت که از آقای میاکه خواست که سبکی مشابه برای کارمندان اپل بسازد – اگرچه وقتی با این ایده به کوپرتینو بازگشت، “از روی صحنه هو شد.” او به آقای ایزاکسون گفت.
با این حال، طبق کتاب آقای ایزاکسون، این دو مرد با هم دوست شدند و آقای جابز اغلب به ملاقات آقای میاکه می رفت و در نهایت یک لباس میاک – یقه یقه اسکی ساختگی مشکی – را به عنوان بخش کلیدی یونیفرم خود انتخاب می کرد. این لباسی بود که چین های اضافی در یقه را از بین می برد، که به راحتی یک تی شرت و یک سویشرت داشت، اما خطوط خنک و مینیمال یک ژاکت را نیز داشت.
آقای جابز که تا زمان مرگش در سال 2011 آنها را می پوشید، در این کتاب گفت که آقای میاکه او را «مثل صد نفر از آنها» ساخته است. (آقای ایزاکسون نوشت که آنها را در کمد آقای جابز روی هم چیده شده است و روی جلد کتاب پرتره ای از آقای جابز است که یقه یقه اسکی مشکی به تن دارد.)
حتی بیشتر از کفشهای Levi’s 501 و New Balance، یقهی پشتی مترادف با ترکیب خاص آقای جابز از نبوغ و تمرکز او شد: روشی که او برای کاهش تعداد تصمیمهایی که صبحها باید میگرفت، یونیفرم را کنار گذاشت، بهتر بود. برای تمرکز روی کارش این رویکردی برای لباس پوشیدن بود که بعداً توسط طرفداران از جمله مارک زاکربرگ و باراک اوباما همچنین توانایی او در ترکیب ظرافت گوشه نرم و کاربردی نه تنها در سبک خودش، بلکه در سبک محصولاتش.
همانطور که رایان تیت در نوشت گاوکر، یقه یقه اسکی “به او کمک کرد تا شناخته شده ترین مدیرعامل جهان شود” تروی پترسون بلومبرگ آن را “لباس یک راهب سکولار” نامید. آنقدر در فرهنگ پاپ جا افتاده بود که الیزابت هولمز از ترانوس بعداً زمانی که تلاش می کرد جهان را به درخشندگی جابز مانند خودش متقاعد کند، آن را پذیرفت، حتی اگر برند آقای میاکه در سال 2011، پس از مرگ آقای جابز، این سبک را بازنشسته کرد. (نسخه به روز شده بود در سال 2017 دوباره معرفی شد به عنوان “تی نیمه کسل کننده.”)
مهم نبود. در آن نقطه، کل اخلاق لباس دگرگون شده بود. قبل از اینکه آقای جابز با آقای میاکه روبرو شود، یقه یقه اسکی سیاه عمدتاً استان بیت نیک و ساموئل بکت بود که با سیگارهای میخک، مرکز شهر و شعرخوانی همراه بود (همچنین نینجاها، سارقان گربه و هرکسی که می خواست در شب با هم ترکیب شود) . پس از آن، این به معنای تغییر پارادایم بود.
اما بدون آقای میاکه نمی شد. آقای جابز الهامبخش کلیشههای مد نبود. اما حتی بیشتر از معماران و هنرمندانی که به سمت لباسهای میاکه گرایش پیدا کردهاند، او به سفیر طراح در تاریخ تبدیل شده است: بخشی واقعاً پوپولیستی از میراثی که به شکلدهی نهتنها فضای داخلی نادر طراحی، بلکه جوهره طرز تفکر ما کمک کرد. در مورد لباس
منبع: https://www.nytimes.com/2022/08/10/style/issey-miyake-steve-jobs-black-turtleneck.html