دهه 1960 اغلب سعی میکرد آینده لباسها را تصور کند – نگاهی به کمد لباس طراح هاردی ایمیز برای فیلم استنلی کوبریک 2001: یک ادیسه فضایی، قطعات دورهای بیتردید از سال 1968 بیاندازید. ایسی میاکه روی اولین “لباس های قابل ساخت” خود کار می کرد – تکه های بافتنی که به دلخواه روی هم قرار می گرفتند. شکل های به ظاهر ساده آنها نرم است و نخ های مصنوعی جدید آنها همدل است. آنها یک روز قرار قرار نداده اند و هنوز هم به نظر می رسد که ممکن است آینده باشند.
میاکه که در سن 84 سالگی درگذشت، همیشه می گفت که به مد علاقه ای ندارد و فقط به طراحی برای زندگی علاقه مند است. او به روابط بین مردم و پارچهای که بدنشان را در بر میگیرد، به الیاف و تکنیکهای پارچه اهمیت میداد. سادگی او به اصول باستانی لباس های ژاپنی، مستطیل های بافندگی تا شده و چسبانده شده به لباس ها، و جلو به فرآیندهای کنترل شده توسط کامپیوتر برای خط 2000 A-PoC (یک تکه پارچه) که پارچه لوله ای را بیرون می آورد، برمی گردد. که پوشندگان می توانستند لباس های بدون درز را برش دهند.
میاکه به مهارتهای صنایع دستی و توسعه شیمی و فناوری با کنجکاوی یکسانی توجه میکرد – کیفهای پلیاستر Bao Bao او پلاکهای سختی بر روی یک پشتی مشبک، سخت اما انعطافپذیر مانند زره ساموراییها هستند. او اولین پذیرنده طراحی دیجیتال برای تولید در مقیاس بزرگ توسط ماشین آلات کامپیوتری بود. هرچه فرآیند تکرارپذیر دقیق تر و کامل تر باشد، به کاردستی نزدیک تر می شود.
موفقترین مفهوم او، Pleats Please، زیبایی شناسی پوست درخت مانند خود را مدیون لباسهای کتانی یونان باستان است که توسط آن تقلید شده است. ماریانو فورتونیبا لباسهای روپوشدار دهه 1910 و مقرون به صرفه بودن نسبی آن برای ماشینهای پلیسهای جدید که بافت پلیاستر را با حافظه فوقالعاده حرارت میدهند.
صدها لباس چین دار Miyake برای The Loss of Small Detail اثر ویلیام فورسایت در باله فرانکفورت در سال 1991 نیز به این آزمایش کمک کرد. ایروینگ پن با خوشحالی از آنها عکس گرفت. به نوبه خود، لباسهای Miyake به مورد علاقه بالرینها و نوازندگان کلاسیک تبدیل شدند، و تضمین میشد وقتی رهبر ارکستر آنها را در آغوش میگرفت، له نشوند. معماران نیز از او قدردانی کردند. مشهورترین مشتری تکراری او استیو جابز اپل بود که طول آستین بسیاری از یقههای یقهپوش مشکی را که سفارش داده بود به میلیمتر مشخص کرد.
میاکه در مورد مواد تحقیق کرد و از آن لذت برد و گفت: “مواد لباس نامحدود است: هر چیزی می تواند لباس بسازد.” این شامل سلولز چوب طرح های دانشجویی او در سال 1963 برای شرکت Toyo Rayon بود. فیبر آناناس و لاستیک؛ کاغذ، چوب خیزران و بامبو – یک صنعتگر سنتی اینها را در بدنه Miyake که مجله Artforum در سال 1982 روی جلد خود گذاشت، اولین لباسی بود که آن را شایسته این افتخار می دانست.
مهمتر از همه، او احترام غیرمعمولی برای مواد مشتق شده از سوختهای فسیلی قائل بود، پلاستیک، نایلون و همه پلیها را نه بهعنوان جایگزینهای یکبار مصرف ارزان برای مواد طبیعی، بلکه بهعنوان اینکه خود دارای خواص منحصربهفردی میدانستند – پلی الیافی که او با سازندگان ماجراجو ساخته بود، قابل شستشو با ماشین، غیرقابل شستوشو بودند. ، کشسان و مهربان با پوست. فرآیندهای تولید با فناوری پیشرفته باعث کاهش ضایعات نخ و پارچه می شود. لباس های او از نظر بصری بی انتها بود و برای ماندگاری فیزیکی ساخته شده بود. Miyake هرگز هیدروکربن ها را به عنوان منابع بی نهایت برای سوزاندن تصور نمی کرد. شیمی پیچیده و کاربردهای بالقوه آنها گرانبها بود – گرمای خورشیدهای از بین رفته لباسها و مواد تشکیل دهنده عطرهای او را با تم آب ساخت که با L’Eau d’Issey در سال 1992 شروع شد. در قرن بیست و یکم، آزمایشگاه واقعیت توکیو او بطری پلاستیکی را بازیافت کرد. روی پارچه های بادوام و پوشیدنی
آزمایشگاه پروژه دوران پیری پر جنب و جوش Miyake بود، پس از آن که او مسئولیت طراحی هشت خط اصلی، از جمله دکوراسیون، و اجرای فروش و فروشگاه های بین المللی را به جانشینانی که شخصاً انتخاب کرده بودند در طول دهه 2000 واگذار کرد (شرکت او همچنان در مالکیت خصوصی است). این آکادمی علاوه بر اینکه یک مرکز تحقیق و توسعه حیاتی و یک پایگاه ارتباطی با صنعتگران، ماشینسازان، تامینکنندگان و آزمایشکنندگان دیجیتال بود، یک آکادمی طراحی بود که کارکنانی که از زمان افتتاح استودیوی طراحی اصلیاش در سال 1970 با او بودهاند، تخصص مشترکی داشتند. با نیروهای جوان کلمه مورد علاقه دیرینه و تمرین او این بود مونوزوکوری، ساخت اشیا، که معنایی بسیار بیشتر از ساخت داشت.
میاکه هرگز انتظار نداشت که به سن پیری برسد. او در هیروشیما، پسر یک افسر ارتش و یک معلم به دنیا آمد و در طول جنگ جهانی دوم به شهر کوچکی در همان نزدیکی منتقل شد. در ساعت 8:15 صبح 6 اوت 1945، او در مدرسه ابتدایی بود که انفجار بمب اتمی را دید که هیروشیما را ویران کرد. میاکه هفت ساله به تنهایی به سمت خانه خانوادگی در 2.3 کیلومتری مرکز انفجار حرکت کرد و در میان کشته شدگان انبوه جستجو کرد و برای مادرش جان داد.
او جان سالم به در برده بود، به شدت سوخته بود و سه سال بعد، پس از پرستاری از او به دلیل استئومیلیت، بیماری تشعشعی که او به آن مبتلا شد، درگذشت. چیزی که باعث شد میاکه در شهری فقیرانه و به آرامی در حال بازسازی رشد کند، نقاشی بود – آنقدر فقیر بود که قلم مو بخرد، او با انگشتانش کار می کرد – و پل صلح در آنجا، با نرده بتنی عمیق ایسامو نوگوچی که نماد آینده بود، که در راه خود از آن عبور کرد. کلاس های نقاشی دانشآموزان قدیمیتر دبیرستان هیروشیما کوکوتایجی، که برخی از آنها در جوانی به دلیل بیماریهای ناشی از تشعشع جان خود را از دست دادند، در مورد نوگوچی به میاکی گفتند که قهرمان (و بعداً دوست او) شد. میاکه فکر میکرد که در جوانی هم خواهد مرد، بنابراین برای طراح بودن ریسک کرد.
تصاویر مجلات خواهرش او را به لباسها علاقهمند میکرد، اما در دهه 1950 ژاپن موضوعی برای مطالعه مردان نبود و برای آرام کردن پدرش، او به طراحی گرافیک در دانشگاه هنر تاما در توکیو پرداخت. به عنوان دانشجو در سال 1960 به دبیرخانه کنفرانس طراحی جهانی که در آن سال در ژاپن برگزار شد نامه نوشت و می خواست بداند چرا لباس بخشی از برنامه آن نیست.
جایی برای تحصیل در رشته مد وجود نداشت، بنابراین، زمانی که ژاپن با بودجه اندکی اجازه سفر به خارج از کشور را داد، در سال 1965 برای یک دوره در Chambre Syndicale de la Haute Couture به پاریس رفت و برای Guy Laroche و Hubert de Givenchy کارآموزی کرد. با این حال، آموزش مهم پاریس، اعتراضات دانشجویی در سال 1968 بود که بر ضد بورژوازی تند، مشتریان معمولی لباس، شورش کردند. میاکه در کنار دانشآموزان قرار گرفت و میخواست لباسهای وحشیتر و مفیدتر برای مردم عادی بسازد، بدون محدودیت سن، اندازه، جنسیت یا تناسب.
میاک در سال 1969 به عنوان دستیار جفری بین به نیویورک رفت تا درباره تولید انبوه بیاموزد. اما در سال 1970، یک دوره بیماری مرتبط با تشعشعات، او را برای معالجه به توکیو بازگرداند، جایی که دوستان پولی را به او قرض دادند تا استودیوی طراحی Miyake را راه اندازی کند. در اولین نمایش فوقالعادهاش در توکیو، یک مدل بسیاری از لایهها را تا زمانی که برهنه شد، برهنه کرد، رسوایی که حامیان مالی او را نگران کرد و اصالت او را آشکار کرد.
در سال 1973، او شروع به نمایش در پاریس کرد، که کاملاً متفاوت از دیگر طراحان ژاپنی بود که به آنجا میرسیدند. مجموعههای منظم لباسهای مجسمهسازیشده و گرانقیمت او بسیار دیدنی بود، اما لذت واقعی با تغییر تمرکز به خطوط تولید حجم آماده لباس در دهه 1990 به وجود آمد. آنها او را به مشتریان ایده آل و بی مد خود نزدیک کردند.
علاوه بر آزمایشگاه واقعیت، میاکه در “بازنشستگی” اولین موزه طراحی ژاپن، 21_21 Design Sight را در توکیو، با معمار تادائو آندو، راه اندازی کرد، سقف فولادی تاشو آن بر اساس یک تکه پارچه. آثار خود میاکه در موزههایی از جمله لندن، نیویورک و پاریس به نمایش گذاشته شده و جمعآوری شده است. ژاپن نشان فرهنگ خود را در سال 2010 به او اعطا کرد.
میاکه غم و اندوه دوران کودکی خود را تا سال 2009 محرمانه نگه داشت و در مورد زندگی شخصی خود پنهان ماند: نزدیکترین همراهان او همکاران کاری او بودند، به ویژه رئیس استودیو، میدوری کیتامورا، یک مدل سابق.
منبع: https://www.theguardian.com/fashion/2022/aug/11/issey-miyake-obituary