فلامنکو و فرور: داخل زیارت ال روسیو اسپانیا

در روز اول، من و کوین در پارک ملی دوننا، حدوداً 40 دقیقه در جنوب مرکز سویا، به جستجوی زائرانی پرداختیم که مطمئن بودیم آنجا خواهند بود. در نهایت صدای زنگ ضعیف زنگ‌های گاو، کف زدن سم‌های اسب‌ها، صدای خش‌خش چرخ‌های کاروان، صدای گیتار فلامنکو، صداهایی که یک‌صدا می‌خواندند را شنیدیم. در عرض چند دقیقه، جاده غبارآلود به یک جشنواره تبدیل شده بود. کاروان ها از کنار آن گذشتند. زائران بطری‌های آبجو «کروزکامپو» و تکه‌هایی از ژامبون «ایبریکو» را در دستان ما فشار دادند. آواز به اوج خود رسید.

جمعه شب، اولین نفر از هرمانداها به ال روسیو رسید، شهر کوچکی که من را به یاد مجموعه فیلم‌های وسترنی می‌اندازد که در کالیفرنیا و آریزونا دیده‌ام. شخصیت آن به طور کامل توسط زیارت شکل گرفته است. هرمانداهای برجسته‌تر – مانند هوئلوا با 10000 زائر – پانسیون‌های بزرگی در حاشیه شهر دارند، با اتاق‌های صومعه‌مانند و فضاهای غذاخوری و رقص عمومی گسترده. هرمانداهای کوچکتر فقط به دنبال اجاره کوتاه مدت هستند. حتی با زبان اسپانیایی مبتدی‌مان، ما را وارد خانه‌ای سفیدپوش کردند و به ما آبجو، تکه‌های پنیر مانچگو و تکه‌هایی از ژامبون پخته شده دادند. برای من جالب بود که بیشتر غذاهای اصلی آشپزی اسپانیایی اساساً غذای زیارتی هستند: پوسیدگی کنترل شده به یک غذای لذیذ تبدیل شده است.

زیارت ال روسیو مسلماً قوی‌ترین بازنمایی بصری فرهنگ اندلس است، و همین امر، به اندازه غیرت مذهبی، صدها هزار زائر را به سمت زیارتگاه ویرجین در روستای ال روسیو سوق می‌دهد. برخی با پای پیاده سفر می کنند، برخی دیگر بر فراز کاروان هایی با تزئینات دقیق. بسیاری سوار بر اسب هستند: سواران با پشتی سفت و پوشیده از کلاه های گشاد، شلوار پاسئو با کمر بلند و ژاکت های بریده گوایابرا.

من و کوین در مورد جشنواره های بین المللی وسواس مشترک داریم. انگیزه او گرفتن پرتره است، انگیزه من گوش دادن و یادگیری است. اما هر جا که می رویم، من و کوین تمایل داریم روی صورت ها تثبیت کنیم.

ما به کاروان‌ها در آب‌های گل آلود در Quema ملحق شدیم، جاده‌ای در رودخانه گوادیمار، شاخه‌ای از گوادالکیویر. در شهر Villamanrique de la Condesa، همه رستوران ها و بارها پر از تماشاگران بودند. (El Rocío مانند یک رویداد ورزشی در سراسر اسپانیا از تلویزیون پخش می شود.)

اگرچه ما در حال مستندسازی زیارت 2022 بودیم (امسال در پایان ماه می برگزار می شود)، اما در یک جشن نیز شرکت می کردیم. اندلس – که به خاطر رقص فلامنکو، فرهنگ گاوچران و سفرهای زیارتی شهرت دارد – هویتی متمایز و فریبنده دارد که مردم جنوب اسپانیا به درستی به آن افتخار می کنند.

در اسپانیا آیین کاتولیک جدی گرفته می شود. اما آبجو، ژامبون و پنیر هم همینطور است – حتی در ساعت 10 صبح

شرکت کنندگان می توانند ماه ها را صرف آماده سازی کنند: برنامه ریزی منوها، استخدام تراکتور، ترتیب دادن کاروان ها. همچنین مستلزم انتخاب لباسی است که به پوشنده اجازه می‌دهد در پشت بوته‌ها آسوده خاطر شود و در عین حال تمام ظرافت گویا را به نمایش بگذارد. دوشس آلبا.

طبق افسانه، مجسمه مریم باکره صدها سال پیش در باتلاق رودخانه گوادالکیویر در تنه درخت کشف شد. برای چند قرن، ارادت به این زیارتگاه محدود به شهرهای اطراف آلمونته و ویلامانریک د لا کوندسا بود. اما در قرن بیستم، در جشن پنطیکاست، هرمانداها (برادران) زائران تا چهار روز پیاده‌روی می‌کردند تا به این منطقه برسند – از ناحیه اطراف سویا و هوئلوا، و در نهایت فراتر از اندلس، از مادرید، بارسلونا، و بالئاریک و جزایر قناری. شب‌ها، هرمانداها در جنگل چادر می‌زدند، با هم در کنار میزهای طولانی شام می‌خوردند و دور آتش‌های کمپ فلامنکو می‌رقصیدند تا اینکه واقعیت پیاده‌روی 15 مایلی روز بعد را نتوان نادیده گرفت.

در ال روسیو، ما شور مذهبی را در خیابان ها، در کلبه های چورو، در خود هرماندادها یافتیم. اما شور و اشتیاق برای خود شور وجود داشت. من دختر ایرلندی یک کشیش پروتستان هستم که در جشن‌های مذهبی بدون حاشیه بزرگ شده‌ام. چای و دمنوش به اندازه جشن های پروتستان منحط است. در El Rocío، من خود را مست از مجالس و مناسک و این ایده دیدم که زیارت می تواند و باید منبع شادی باشد.

در ال روسیو، هیچ چهره ای به روی خارجی ها بسته نبود. ما را به کاروان ها دعوت کردند. گفت بنشین و خورش و هندوانه خلال شده بخور. به رقص فلامنکو کشیده شد. و به ما دستور داد که بعد از ناهار در چمن استراحت کنیم – در غیر این صورت، یکی از شرکت‌کنندگان به ما گفت: «هرگز تا یکشنبه زنده نمی‌مانیم». هیچ کس که ما با آن روبرو شدیم تمایلی به مصاحبه یا عکس گرفتن نداشت. به نظر می رسید که همه پذیرفته بودند که ال روسیو یک نمایش است. تعجب و کنجکاوی ما به نشانه احترام پذیرفته شد.

ماریا کاردناس، میزبان Airbnb ما با خنده گفت: “شما نمی توانید آن لباس فلامنکو را برای زیارت ال روسیو، بونیتا بپوشید.” “تو در گرما میمیری.”

کارمن مورا، 32 ساله، که برای یک استارت آپ فناوری مسافرتی کار می کند، گفت: «من عاشق ال روسیو هستم، زیرا این یکی از زمان های سال است که تمام خانواده من دور هم جمع می شوند – بدون بهانه. “این سالم است که زندگی شهری را برای یک هفته فراموش کنم – لباس شهری، فناوری، شغل، فشار.”

زیارت ال روسیو یک نمایش مذهبی با اکتان بالا است – یک جشن سالانه چند روزه که در اندلس، جنوبی‌ترین منطقه اسپانیا برگزار می‌شود – با لباس‌های فلامنکو، کاروان‌ها و شور مذهبی که به نظر می‌رسد با وجود نفوذ همیشه در حال کاهش از کلیسای کاتولیک

کوین، همکار من، پس از یک سال تحصیل در سویا در سال 2012، مدتها آرزوی بازگشت برای ثبت زیارت ال روسیو را داشت که برای دو سال متوالی در طول همه گیری جهانی لغو شد. ارتباط من با اسپانیا جدیدتر است: سال گذشته پس از اینکه تصمیم گرفتم زندگی در جزیره‌ای مدیترانه زندگی نکنم خیلی کوتاه است به مایورکا نقل مکان کردم. من و کوین مرتباً در کارهای سفر با هم کار می کنیم، و وقتی او در مورد ال روسیو به من گفت، بله آسان بود، زیرا بهترین راه برای شناختن یک کشور جدید، مهمانی با آن است.

او افزود: «برای روح خوب است که در سنت غوطه ور شود.


منبع: https://www.nytimes.com/2023/05/08/travel/el-rocio-pilgrimage-spain.html

شب جمعه به صبح شنبه تبدیل شد، و من و کوین متوجه شدیم که با دو دوست جوان مادریدی – در 30 سالگی – مثل ما – چت می کنیم. به ما می گفتند جوان ها می خواستند از سنت های دینی فرار کنند. اما به گفته آنها، ال روسیو به آنها کمک می کند تا از استرس های زندگی مدرن فرار کنند.

بسیاری از شهرها، شهرک‌ها و روستاهای اندلس، زیارت‌های مخصوص به خود را ایجاد کردند – که به رومریا معروف هستند، به این دلیل که زائران به طور سنتی به رم می‌رفتند، به این نام خوانده می‌شوند – که به قدیسان حامی خاص خود اختصاص داده شده است. اما پیاده روی چهار روزه به ال روسیو به جایگاه مذهبی دست یافته است.

پارچه قرمز ضخیم را بین انگشت شستش فشار داد و آن را مانند یک نمونه روی صورتم نگه داشت. “می بینی؟ لباس‌های تنگ سنگین مانند این برای جشنواره‌ها در میدان گاوبازی در شهر سویل ساخته می‌شوند.» او توضیح داد. “شما برای سفرهای زیارتی به پلی استر سبک وزن نیاز دارید – برای سواری، پیاده روی، رقص، استراحت در چمن.”

توسط Calvin Klein

Calvin Klein