Eنسل بسیار زیادی از هواداران فوتبال ولز لحظات خاص خود را از دل شکستگی پیدا می کنند. من زنده نبودم تا شاهد سرقت بزرگ سال 1977 باشم، زمانی که تصمیم مارادونا در هندبال، اسکاتلند را با هزینه ما به جام جهانی 1978 فرستاد. و من خیلی جوان بودم که امیدها و رویاهایم به طرز وحشیانهای در اثر پنالتی از دست رفته پل بودین در سال 1993، که ما را به آمریکا 94 میبرد، درهم شکست. در عوض، باید منتظر سال 2003 در استادیوم میلنیوم بودم و بازی ولز مقابل روسیه را تماشا میکردم. برای یک مقام در یورو 2004. این مسابقه به قدری کسل کننده بود که هواداران ما شروع به سر دادن شعار “ایالات متحده آمریکا، ایالات متحده آمریکا، ایالات متحده آمریکا” کردند، گویی تنها چیزی که باید در مورد آن هیجان زده می شدیم جنگ سرد بود. در نهایت، آن شعار به طرز عجیبی پیشگو بود. چند روز پس از شکست 0-1 ما، یکی از بازیکنان روسی، یگور تیتوف، تست برومانتان مثبت شد، داروی دوران جنگ سرد که ظاهراً توسط ارتش روسیه استفاده می شد تا به نیروهای خود استقامت بیشتری بدهد. اتحادیه فوتبال ولز به یوفا اعتراض کرد، اما نتیجه لغو نشد و به همین دلیل عصر جدیدی از هواداران ولز لحظه تعیین کننده خود را تجربه کردند.
با نگاهی به گذشته، حداقل می توانم بگویم که این مسابقه خاطره انگیز بود. احساسات، دسیسه و خیانت وجود داشت. زیرا حقیقت این است که برای هر بار که ولز با بدبختی قهرمانانه کوتاه می آمد، شکست های متعدد دیگری بدون حکایت یا روایت وجود داشت. تنها دلیلی که می دانم در سال 1995 شاهد شکست 0-1 ولز مقابل جورجیا بودم این بود که روز بعد وقتی به مدرسه آمدم، دوستانم گفتند که من را در تلویزیون دیده اند. ظاهراً دوربین روی من زوم کرده بود که در حال خوردن یک همبرگر بزرگ و شل و ول که پدرم در نیمه اول خریده بود. در حالی که یک طرف نان را گاز می گرفتم، طرف دیگر باز می شد و تمام سس کچاپ و آب میوه بیرون می ریخت، به طوری که – و در اینجا ممکن است دوستانم سرمقاله کرده باشند – به نظر می رسید وقتی مشتی به دهان یک بوکسور می زند. رشته های آویزان خون و بزاق. حرف من این است که هیچ خاطره ای از اتفاقات آن روز در زمین ندارم. ظاهرا وینی جونز کارت قرمز گرفت و جورجی کینکلادزه یک چیپ زیبا به ثمر رساند. من نمیتونم نظر بدم برای سالها، تماشای تیم فوتبال ولز به این شکل بود – تمرینی برای فراموشی. این شب هایی بود که هیچ رویایی در آن ها ساخته نمی شد.
همه اینها نشان می دهد که چقدر عجیب است که ما خودمان را اینجا می یابیم، در حالی که ولز برای سومین تورنمنت بزرگ خود در کمتر از یک دهه آماده می شود – و این بار یک جام جهانی. و علاوه بر این، تیم با آواز خواندن بازیکنان و هواداران، مثبت عفونی را به نمایش می گذارد هنوز اینجا، یک آهنگ فولکلور صمیمانه که شبیه به تضاد آهنگ فوتبال معمولی شماست، نه تنها به این دلیل که اولین بیت آن تاریخ کشور ما را در سال 383 توصیف می کند. همچنین این واقعیت وجود دارد که فوتبال – حداقل زمانی که من در سوانسی بزرگ شدم – همیشه به عنوان ولزی ناکافی یا نادرست دیده می شود و به وضوح از راگبی پایین تر است. دیگه اینطور نیست بدیهی است که این کشور به نسل با استعدادی از فوتبالیست ها کمک می کند، اما یک تغییر فرهنگی نیز رخ داده است، حسی که فوتبال ولز خود را پیدا کرده است.
یکی از نمادهای آن هویت جدید، یک کلاه سطلی زرد، سبز و قرمز است – با من بمان. برای قرض گرفتن عبارتی از دیلن توماس، این کلاه زشت و دوست داشتنی است. به هر تصویری از دیوار قرمز نگاه کنید – به عنوان طرفداران هاردکور ولز شناخته شده هستند – و ده ها و ده ها حامی سر سطل را خواهید دید به طوری که در واقع، دیوار نه تنها قرمز، بلکه به رنگ نرگس است. پس از اینکه ولز اوکراین را شکست داد و به جام جهانی قطر راه یافت، پوشش تلویزیونی به استودیو بازگشت، جایی که اشلی ویلیامز و دنی گابیدون، ملی پوشان سابق ولز در آن نشسته بودند و با کت و شلوارهای سه تکه خود میخندیدند. کلاههای سطلی روشن بر سر آنها این یک موضوع مد نبود – نمیتوانست باشد.
خالق کلاه اصلی، تیم ویلیامز، توضیح می دهد که برای چندین دهه او سفر کرد تا بازی ولز را تماشا کند – سفرهایی تا بلگراد و مسکو: “همه آن شکست ها در طول راه، به این فکر می کنم که آیا زمان ما فرا خواهد رسید.” او تصمیم گرفت که شروع به ساخت پیراهن و کلاه خود کند، زیرا از پوشیدن همان کیتهای کپی قدیمی حوصله اش سر رفته بود و فکر می کرد که طرفداران دیگر نیز ممکن است همین احساس را داشته باشند. این در سال 2010 بود، زمانی که، همانطور که او از مغازهاش در بالا، گویند به من میگوید، «ولز چندان خوب نبود». او از کار خود در یک تاجر ساختمانساز برمیگشت تا شب را بیدار بماند و بستهها را بستهبندی کند و بفرستد. نام شرکتش را گذاشت روح سال 58، با اشاره به آخرین باری که ولز به جام جهانی راه یافت. (آنها در مرحله یک چهارم نهایی به مصاف برزیل رفتند و در مقابل یک نوجوان لاغر اندام به نام پله باختند.) او می گوید که کلاه سطلی – الهام گرفته از عشق او به رزهای سنگی – “تنها برای آوردن کمی رنگ و سرگرمی بود.” به بازی ها او تقریباً با عذرخواهی اعتراف می کند: “می دانم که برای همه مناسب نیست.” اما – بسیار شبیه به خود تیم – کلاه فراتر از آن چیزی است که او و هر کسی انتظار داشت. همانطور که تیم پیشرفت کرد، کسب و کار او بالا گرفت تا اینکه یک روز: «از بوسنی به خانه آمدم [where Wales had qualified for Euro 2016] و اخطاریه ام را برای کار روزانه تحویل دادم.»
فوتبال ولز در اینجا بود که در اولین رقابت بزرگ خود در 58 سال گذشته بازی کرد لحظه شمایل نگاری. آنها به مرحله یک چهارم نهایی رسیده بودند که به خودی خود باورش سخت بود و حالا با بلژیک – بالاترین رتبه مسابقات – تساوی 1-1 داشتند. در دقیقه 55، هال رابسون-کانو – بازیکنی که قراردادش در چمپیونشیپ به پایان رسیده است ریدینگ – توپ را در نقطه پنالتی دریافت کرد، در محاصره مدافعان، در آن نقطه او زیباترین حرکات را انجام داد – یک چرخش کرایف که با پای اشتباه حریفش را به همراه داشت و سه بلژیکی را به فراموشی سپرده بود – قبل از اینکه او با آرامش توپ را به خانه برد. . در حالی که او با پوزخند از کناره ها می دوید، احساس ناباورانه ای وجود داشت. این چیزی نبود که برای ما اتفاق بیفتد.
شش سال بعد و ما تقریباً تقریبا – عادت کردن وقتی با ویلیامز صحبت می کنم، او به تازگی یک محموله از 500 جفت جوراب با تم رابسون-کانو دریافت کرده است. او همچنین اکنون نشان سنجاق، لیوان، جلیقه دوچرخهسواری، پیشبند، حولههای ساحلی و موارد دیگر میسازد – در حالی که نسخه Spirit of ’58 کلاه سطلی به قیمت 85 پوند در eBay به فروش میرسد. همانطور که او توضیح می دهد، این کلاه به نوعی چراغ راهنمای خانه برای طرفداران ولزی در سفر شده است. او میگوید: «وقتی صدها مایل دورتر هستید و در یک خیابان بزرگ قدم میزنید، میتوانید فوراً آن را ببینید، و همه را وادار به صحبت میکند. مردم را دور هم جمع می کند.» این من را به یاد شعار بازاریابی اخیر اتحادیه فوتبال ولز با هم، قوی تر می اندازد – که مسلماً شبیه شعار بی مزه جامعه سازندگی به نظر می رسد، با این تفاوت که به نظر می رسد واقعاً یک نگرش در بین تیم را نشان می دهد. علیرغم طیف وسیعی از شخصیت ها و سوابق در میان بازیکنان – آنهایی که ولزی صحبت می کنند و آنهایی که نمی دانند، آنهایی که در ولز بزرگ شده اند و آنهایی که نمی دانند، کسانی که ستاره های جهانی مولتی میلیونر هستند و کسانی مانند کیفر مور که تا همین اواخر، بازی کردن فوتبال غیر لیگ در حالی که هنوز به عنوان نجات غریق در ترورو کار می کند – زیر کلاه سطلی بزرگ و پوچ جا برای همه وجود دارد.
و جدای از این نمادگرایی عمیق، فراموش نکنیم که کلاه نیز خورشید را خاموش نگه می دارد. این پوشش جامع گردن را ارائه می دهد، چیزی که هواداران ما در گرمای شدید قطر به آن نیاز خواهند داشت، زیرا آنها شاهد شکست ولز انگلیس در گروه ها هستند، سپس پیشرفت اجتناب ناپذیر و غیرقابل توقف خود را به سمت جام انجام می دهند.
این خیلی احساس عجیبی است. من حتی مطمئن نیستم که شوخی می کنم.
جو دانتورن یک رمان نویس ولزی است.
منبع: https://www.theguardian.com/football/2022/nov/11/wales-football-world-cup-bucket-hat-uniting-a-nation