من یک زن سودانی هستم – اعتراضات در ایران آینه تاریخ درهم تنیده من با لباس و آزادی است | بسمه خلیفه
وقتی در این مورد با مادرم صحبت میکردم، وقتی از او در مورد انتخابهایش میپرسیدم، میتوانستم صدای خرخر را در صدای او بشنوم. او در مورد اعتقادش به حیا به من گفت که شیوه لباس پوشیدن لیبرال متعلق به گذشته است. او به وضوح توضیح داد که چگونه زنانی که مشاغل دولتی دارند، اگر حجاب نداشته باشند، نمی توانند سر کار بیایند. همانطور که او صحبت می کرد، متوجه شدم که چگونه نگرش ها در طول زمان تغییر می کند، پیشرفت یک خیابان یک طرفه نیست، و چقدر “قوانین” و فرهنگ ها می توانند متفاوت باشند. مرز باریکی بین فروتنی که بیان ارتباط شخصی با ایمان است و نتیجه مردسالاری وجود دارد.
اتفاقی که برای افرادی مانند من افتاد این بود که سرکوبی که به مادرانمان آموخته بود، به نوبه خود به ما منتقل شد. اما این میراث بین نسلی در حال از هم گسیختگی است، به ویژه به دلیل رسانه های اجتماعی.
آیا نظری در مورد موضوعات مطرح شده در این مقاله دارید؟ اگر مایلید تا حداکثر 300 کلمه پاسخی را از طریق ایمیل ارسال کنید تا برای انتشار در بخش نامه های ما در نظر گرفته شود، لطفا اینجا را کلیک کنید.
منبع: https://www.theguardian.com/commentisfree/2022/nov/24/sudanese-woman-protests-iran-clothing-freedom
آنچه زنان در ایران برای آن مبارزه می کنند را نباید در بحث اجرای حجاب کم اهمیت جلوه داد. این در واقع یک گفتگوی بسیار بزرگتر در مورد شستشوی مغزی نسلی است که به دست مردان بنیادگرای اسلامی رخ داده است که می خواهند از دین برای تحمیل نظم استفاده کنند. بنابراین، در حالی که زنان ایرانی برای حاکمیت خود می جنگند، من معتقدم که برای حاکمیت همه زنان نیز مبارزه می کنند. ما مدیون خودمان و مادرانمان هستیم. برای یادآوری گذشته ای که زمانی وجود داشته و در آن آزاد بوده اند تا خودشان تصمیم بگیرند. و ما مدیون خود هستیم که مطمئن شویم نسل بعدی اسیر تصمیماتی که از طرف ما گرفته می شود نخواهند بود.
-
در سالهای اخیر، رسانههای اجتماعی فضایی را برای زنان ایجاد کردهاند تا جوامع مثبت را تشکیل دهند. مد بیشتر از پوشاک متواضعانه استقبال کرده است. من آن را در مقابل چشمانم دیدم که همسالانم با چاپ و طرح های مختلف روی حجاب، شال گردن و کلاه خود آزمایش کردند و از ایجاد ظاهری بدیع لذت بردند. اکنون طراحان زنان حجابی دارند که در شوهای مد و برندهای لباس ورزشی راه میروند که با لباسهای معمولی سرو میشوند. اگرچه غرب همچنان حجاب را شکل دیگری از ظلم میداند، اما برای کسانی که واقعاً آن را میپوشند، پیچیدهتر است.
در اواسط دهه 1970، در عربستان سعودی، پلیس مذهبی تأسیس شد، زیرا به روحانیون قدرت بر فضاهای عمومی داده شد. در سودان، جعفر نیمیری، رئیس جمهور، که در سال 1969 در یک کودتای چپ به قدرت رسیده بود، در نهایت تا سال 1983 قوانین شریعت را تحمیل کرد. در سال های بعد، با تشکیل پلیس مذهبی سودان در اوایل دهه 90، فضاهای بستگان آزادی که مادرم روزی در آن لباس پوشیده بود بسته شده بود. پلیس مذهبی در حال حاضر در بسیاری از کشورهای مسلمان از نیجریه گرفته تا سومالی و افغانستان به اشکال مختلف فعالیت می کند. چیزی که ممکن است با اجرای لباس پوشیدن ساده شروع شده باشد، در موارد شدید، به یک برقع کامل با پوشش صورت تبدیل شده است. در همه انواع جوامع، حاکمان به این نتیجه رسیده اند که قوانین دینی ابزار مفیدی برای اعمال کنترل است.
آیا می توانی آزاد باشی و حجاب داشته باشی؟ بسیاری از خانواده و دوستانم آن را می پوشند و همیشه در جوانی به عنوان یک انتخاب به من ارائه می شد. اما حیا مهمتر بود. من اصالتا سودانی هستم، اما در ایرلند شمالی بزرگ شدم، جایی که در نوجوانی پوشاندن مرسوم نبود. من سالها با پدر و مادرم جنگیدم، آنها به من میگفتند که من بیش از حد پوست نشان میدهم، که هرگز نباید دکلته یا میان تنم را نشان دهم. در اواخر دهه 1990 مدها از تی شرت های کوتاه به تی شرت های بلند تغییر کردند. آرامش مادرم را به یاد می آورم که هر بار که می خواستم از خانه بیرون بروم، مجبور نیستیم گفتگوی «برو عوض کن» را طی کنیم.
اما پس از آن، یک روز، در اواخر نوجوانی ام، آلبوم های عکس قدیمی را غربال می کردم. من یک عکس سیاه و سفید از دهه 1950 از مادرم و خواهرانش در سودان پیدا کردم که در کنار هم ایستاده بودند و لباس های شیفتی پوشیده بودند و تنها چیزی که می توانستم ببینم شانه و زانو بود. استانداردهای دوگانه معنایی نداشت. بعداً از مادرم در مورد آن سؤال کردم و ناراحتی خود را از ریا نشان دادم. او در حالی که سعی میکرد توضیح دهد که چگونه فضای فرهنگی و مذهبی سودان در طول سالها تغییر کرده است، کمی برای کلمات گم شده بود. با گیج شدن گفتگو را ترک کردم، تصمیم گرفتم کمی عمیق تر کنم.