تعداد دفعاتی که به عنوان مدل به من گفته شد وزن کم کنم از دست دادم. در نهایت من ترک کردم | زوئه هاکسفورد

این فقط فشاری نبود – که تسلیم آن شدم – برای وادار کردن بدنم به وزنی، بلکه طوری طراحی نشده بود که من را از فاجعه از پیش تعیین شده هشدار دهد. 17 ساله بودم که با یکی از دوستانم برای شام بیرون می رفتم که اتفاقاً کارگردان بازیگر نیز بود – و در اواخر 30 سالگی اش. او پیام داد و گفت که باید چند کار را تمام کند و من را به خانه اش دعوت کرد. رفتم صحبت مودبانه ای کردم بعد او مرا بوسید. خشکم زد. من باید دوستانه رفتار می‌کردم – رابطه‌ای ناعادلانه اما مستقیم بین موفقیت و دوست‌داشتن وجود دارد – اما، به همان اندازه، مورد تجاوز قرار گرفته بودم (اگرچه در آن زمان شهامت استفاده از این کلمه را نداشتم). بلافاصله بعد از آن به یکی دیگر از دوستان مدل پیام دادم که او پاسخ داد: «رفیق، تو جوان و داغی هستی. بد است، اما این اتفاق افتاد.»

من این روزها خیلی دور شده ام تا بدانم صنعت واقعاً چقدر تغییر کرده است. از آنچه در مجلات و باند فرودگاه ها می بینم، به نظر می رسد که انتخاب بازیگران فراگیرتر و متنوع تر است. اما من از درجه ای که اینها صرفاً اعمال توکنیسم هستند مطمئن نیستم. من شک دارم که این اپتیک های تنوع در واقع به هرگونه تغییر معنی دار در دینامیک قدرت در پشت صحنه تبدیل می شوند. به نظر می‌رسد که خویشاوندی و دنبال‌کردن قوی رسانه‌های اجتماعی این روزها بیشتر مد شده است، بنابراین نمی‌دانم که آیا قرار گرفتن در معرض برند ارزشمندتر از تنوع در نظر گرفته می‌شود؟

من خیلی خوش شانس بودم که کارم اینطور شروع شد و خوش شانس تر بودم که ادامه پیدا کرد. بعد از آن هفته اول کار، به فیلمبرداری سرمقاله‌های مجلات، راه رفتن در باند فرودگاه و سفر نسبتاً ثابتی در چهار سال آینده ادامه دادم. برای یک نوجوان 17 ساله، من هم پول خوبی به دست می‌آوردم – حتی بعد از اینکه فهمیدم وقتی نماینده‌ام گفت که من را برای ناهار بیرون می‌برند، بعداً از دستمزد من کسر می‌شود. از نظر ناظران، من به نوعی ستاره بودم، که با توجه به اینکه نشریاتی مانند هارپرز بازار، ووگ بریتانیا و، به طرز عجیبی، سان از من به عنوان یک «چهره برای تماشا» نام می بردند، دیدگاهی کاملاً بی دلیل نبود.

زو هاکسفورد نویسنده و روزنامه نگار مقیم لندن است

  • زندگی یک مدل – قدم زدن در فشن شوهای پرادا و جیوانشی، عکسبرداری برای ووگ – از بیرون می تواند مانند یک رویا به نظر برسد.

    البته، برای هیچ کس تعجب آور نیست که صنعت مدلینگ، از نظر طراحی، استثمارگر است. این فیلم بر روی زنان (اگرچه این موضوع به مدل‌های مرد نیز آسیب می‌زند) که اغلب خارجی (گاهی غیرانگلیسی زبان) و همانطور که من بودم بسیار جوان هستند، سود می‌برد. من 16 ساله بودم که برای اولین بار به من گفتند وزن کم کنم و در طول چهار سالی که مدلینگ بودم، این “توصیه” هرگز از زبان نماینده من خیلی دور نبود.

    آیا نظری در مورد موضوعات مطرح شده در این مقاله دارید؟ اگر مایلید تا حداکثر 300 کلمه پاسخی را از طریق ایمیل ارسال کنید تا برای انتشار در بخش نامه های ما در نظر گرفته شود، لطفا اینجا را کلیک کنید.


  • منبع: https://www.theguardian.com/commentisfree/2022/nov/17/told-to-lose-weight-model-weight-loss-camp-agent

    در زمانی که 20 ساله بودم، احساس می کردم همه چیز – شغل، زندگی اجتماعی، روابطم – در حال فروپاشی است. از نظر مد ناراضی و اضافه وزن، باید تصمیم می گرفتم. می‌توانستم کاری را که نماینده‌ام می‌خواست انجام دهم و به یک کمپ کاهش وزن برای مدل‌ها بروم یا ترک کنم. من دومی را انتخاب کردم. به کارگزارم گفتم قصد دارم دانشگاه بروم، اما از آنجایی که باید تا شهریور ماه صبر کنم تا سال تحصیلی شروع شود، می‌خواستم اول سفر کنم. نماینده من بدش نمی آمد چون من پول زیادی به آنها نمی دادم. من خیلی ساده از مد افتاده بودم.

    در دانستن اینکه چه زمانی باید ترک کنید، قدرت وجود دارد. با نگاهی به گذشته، ترک مدلینگ بهترین تصمیمی بود که می توانستم بگیرم. سال گذشته مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه کالج لندن گرفتم و از آن به بعد روزنامه نگار شدم. غم انگیز است که می بینم چند نفر سعی می کنند از مدل ها الگوبرداری کنند که بسیاری از آنها عمیقاً ناراضی هستند، و این چرخه بی رحمانه و غیرضروری از تقلید و ناامیدی است که امیدوارم در نوشته هایم درباره صنعت مد شکسته شود. تا آن زمان، من اکنون بسیار خوشحالم که یک تکه کیک خود را دارم – و آن را می خورم.

    • زمانی که 16 ساله بودم مورد تعقیب قرار گرفتم و با یک آژانس مدلینگ قرارداد امضا کردم. این یک تجربه گیج کننده بود، اما هنوز هم گیج کننده بود – نمی دانستم که سفر به مرکز خرید بلوواتر کنت می تواند منجر به تغییر کلی زندگی شود. سپس، یک هفته قبل از اینکه قرار بود وارد سال اول کلاس ششم شوم و سطح A را شروع کنم، نماینده من از من پرسید که آیا در هفته مد لندن مدل خواهم شد یا خیر. آنها گفتند که من فقط یک هفته از مدرسه خارج می شوم، پس البته گفتم بله. آن هفته به دو هفته تبدیل شد که وقتی من را به میلان و پاریس بردند تا در Jil Sander، Balenciaga و Louis Vuitton قدم بزنم، به پنج تبدیل شد.

      اوه از من بگذر، ممکن است فکر کنید – یک زن جوان لاغر، سفیدپوست، به طور معمول جذاب و در مورد بار جذاب بودن صحبت می کند. فهمیدم، هست گفتن اینکه تحمل صلیب زیبایی ظاهری چقدر سنگین است، ناراحت کننده و خشمگین کننده است. برای روشن شدن: من از امتیازاتی که جذاب بودن برایم به ارمغان می آورد آگاه هستم. من همچنین می‌دانم که کالاسازی و سود بردن از بدن و زیبایی خودم از طریق صنعت مد، من را از همدستی خودم در ادامه چنین صنعتی مبرا نمی‌کند. اما امکان سرمایه گذاری وجود دارد و قربانی خطرات زیبایی شوید آیا راهی برای آشتی دادن این دو وجود دارد؟ احتمالا. من هنوز جوابی براش پیدا نکردم اگر دارید برای من بفرستید.

      توسط Calvin Klein

      Calvin Klein